۱۳۸۹ آبان ۲۲, شنبه

اندر احوالات بازدید از موزه

روز چهارشنبه به همراه دوستان به موزه ی ایران باستان رفتیم البته ما کمی دیر تر از دوستان دیگر رسیدیم و کمتر توانستیم از این بایگانی تاریخ بهره ببریم .
در موزه سرگرم دیدن آثار هنری بودیم که خبر رسید باید با عده ای از بازدید کنندگان موزه گفتگو کنیم ونظر آن ها را در رابطه باآثار هنری و انگیزه آن ها برای آمدن به موزه را بپرسیم .سوال ما از این افراد چنین بود .
وقتی این آثار میبینید به چی فکر میکنید ؟
نفر اول (مرد –حدود پنجاه سال- بهش میخورد معلم باشه): احساس غرور . فکر میکنم که ما چقدر بیشتر از این چیزی که الان می گن بودیم و اون موقع که هنوز امکانات خاصی در اختیار نداشتیم چه کار ها که نمیکردیم که حالا بعد از گذشت چند هزار سال این قدر ارزشمندند .
نفر دوم ( زن- حدود 22سال-دانشجو .بعد ها با تحقیق بیشتر یکی از دوستان معلوم شد که ترک هم هست ): احساس تاسف. وقتی میبینم که سالها پیش ماچنین آثار هنری را خلق میکردیم که هنوزم که هنوزه منحصر به فردند وامروز بعد از گذشت این همه سال سطح کارامون اینقدر پایینه فقط جایتاسف باقی میمونه.
نفر سوم (مرد – حدود 25 سال ) :آخه این چه وضعشه هر چی که پیدا میکنن ربطش میدن به مذهب .الان که بالا بودم دیدم نوشته که کوروش یه شخصیت مذهبیهه در صورتی که چنین چیزی ثابت نشده .
وقتی ازش پرسیدم که نظرت در مورد آثار چیه گفت :بهتره آدم در مورد این اشیا مطالعه کنه بعد بیاد اینجا والا در غیر این صورت به جز تکه هایی از سنگ چه ارزشی دیگه ای میتونند داشته باشند .
در پایان هم که پرسیدم براچی اومدی موزه معلوم شد که دوست(دخترش )آوردش.
 به دلیل ذیق وقت فرصت نشد که با کس دیگری هم صحبت بشیم . در ادامه به دیدن منشور کوروش رفتیم که به انصاف لایق ستایش است . عکس یادگاری هم حسن ختامی بود بر این برنامه تفریحی پژوهشی روز چهارشنبه ما که به خوشی هر چه تمام تر به پایان رسید .

۳ نظر:

milad گفت...

دست دوستتون درد نكنه.

نعیما گفت...

پس چرا اینقد خلاصه باهاشون حرف زدید

فرزانه گفت...

ماشاالله دوستان در پشت صحنه دست از همکاری بر نمی دارند و همچنان به جمع آوری اطلاعات مشغولن!
تو این موقعیتاس که آدم دوستاشو میشناسه!